قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

هعی

گذشت اون زمونا که دست می‌کردم تو جیب دوهزارتومن می‌دادم اون خانومه که نرگس رو از همه جا گرون‌تر می‌فروخت سرمیرداماد، و یه دسته می‌خریدم.

حالا اینجا یه دسته نرگس تخمی‌شون درمیاد نُه هزارتومن که خب میشه باهاش یه وعده غذا خورد! مغز خر که نخوردم، گُل بخوره تو سرم، دنیا داره می‌خوره تو سرم البته!


نظرات 1 + ارسال نظر
مرتضی پنج‌شنبه 6 بهمن 1390 ساعت 01:34 ق.ظ http://kooris-6.blogsky.com/

سلام!
دوره هم دورهای قدیم!
وبلاگ قشنگی داری!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد