در یک روز تابستانی روشن
- چه فرق میکند کدام روز تیرماه -
در یک روز تابستانی روشن
تو میآیی و من در دستان تو
آزاد میشوم!
*
در یک روز تابستانی روشن
در باغچه پروانهای دیدم
که نشسته بود روی گلهای ابریشم
بالهای طلایش را گسترده بود
و خالهای سیاهش مرا نگاه میکرد
در یک روز تابستانی روشن
نسیم میوزید میان گلهای ابریشم
*
کودکیام، دست برد و پروانه را گرفت
پروانه نور بالهایش را پاشید در مشت او
کودک قفل انگشتان را باز کرد آهسته
و پروانه آرام راه رفت روی انگشتان کوچک یکی-یکی
و بعد پرکشید روی دیوار کوتاه باغچه
از روی گلهای ابریشم.
کودک دستانش را گرفت بالا
کف دستانش آغشته به طلای بالها
*
در یک روز تابستانی روشن
میدوم دور باغچه
میخندم به پهنای صورت
گرما میخورد روی پوستم
طلای دستانم میپاشد توی هوا
میدانم که تو میآیی در یک روز داغ تیرماه
تو میآیی و من در دستان تو
آزاد میشوم!