بیلچهام را گم کردم.
امروز بعد از گذشت دوماه از اسباب کشی، توانستم کیسههای باقی مانده را خالی کرده و به صورت منظمتری توی کشوها بچپانم. البته یک کیسه پر از کاغذ و جعبه هم گذاشتم دم در که داشتم فکر میکردم اگر همه این آت و آشغالها را زودتر گذاشته بودم دم در اینهمه خرت و پرت بیخود بار نمیکشیدم با خودم از آن خانه به این خانه.
اما بعد از خالی کردن آخرین کیسه، باز هم بیلچه صورتی نانازیام پیدا نشد. میخواستم پای بنفشه آفریقایی خاک بریزم و تنها وقتی که میشود از این جینگولک بازیها درآورد احتمالا همین تعطیلات عید پاک است.
چهار روز یعنی یک عمر، این را از من قبول کنید. قبلا اگر یکی توی وبلاگش مینوشت این چند وقته خیلی سرش شلوغ بوده و نتوانسته بیاید وبلاگ بنویسد یک هه بهش حواله میکردم که بابا جان خودتی، واقعا مگر میشود یک آدمی اینهمه سر شلوغ آخر؟
بعد الان خودم از توی شکم زندگی دارم صحبت میکنم که مرا یک لقمه چپ کرده و من الان زیر نور چراغ مطالعه دارم از خواب بودن او سواستفاده میکنم و وبلاگ مینگارم. میدانید با وجود تمامی مزیتهایی که مستقل زندگی کردن دارد، یک عیب بزرگ هم دارد و آن اینست که شما دیگر یک سوسمیدا ندارید که شستن حمام و دستشویی و جارو کردن آشپزخانه هر دو، سه هفته یکبار بهتان بیفتد. حالا هرهفته باید تمیزکاری کنید که نصف شنبهتان را میخورد. و بعد باید خرید خانه بکنید که باز نصف روزتان را میخورد چون بعدش یک آشپزی هم میکنید لابد و بعد ظرفها... خلاصه در این آخرهفتهها که سخت مشغول امور منزل هستید، متاسفانه اصلا فرصتی برای نجات دنیا، نوبل گرفتن و دنیا را رستگار کردن نمیماند. یعنی وقتی شما حتی یک بیلچه صورتی را نتوانید در خانه ۴۰ متری خود پیدا کنید چطور میتوانید در افزایش سوادرسانهای مردم یک مهره موثر شوید؟
از موفقیتهای کسب شده در هفتههای اخیر این است که بالاخره یک کتاب تمام کردهام و کتاب دیگری را دارم میخوانم. تصمیم گرفتم یکی فارسی بخوانم یکی انگلیسی که دهن توازن و تعادل را صاف نمایم.
چند لحظهای از شدت خواب خاموش شدم. ترجیحا بهتر است پست بعدی را کمی زودتر از یک صبح شروع کنم.
زت زیاد.
پ.ن. راستی سال نو مبارک. امسال برای من سال «یک سری حرکات موزون است که باعث تناسب اندام میشود»!
سلام
اتفاقاً من هم به تازگی یک کتاب تمام خواندم- البته کتاب دیگری شروع نکرده ام- و وقتی به پایان کتاب رسیدم تازه متوجه شدم که این کتاب را قبلاً خوانده ام. نمیدانم خواندن مکرر یک کتاب در سرانه مطالعه کشور تاثیر دارد یا نه ولی قاعدتاً چون به این مساله واقف نبودم و آن را به نیت یک کتاب جدید خواندم ، باید در سرانه مطالعه محسوب شود هرچند احوط آن است که تا وقت نگذشته به جبران آن یک کتاب جدید بخوانم والسلام علی من التبع الهدی - یوم الاحد ، 18 من الشهر الاول فی سنه ی 1392 - الاحقر علی