دیگه وقتشه. دیگه وقتشه یه خونه نقلی واسه خودم بگیرم و برم تنها زندگی کردن رو تجربه کنم. واقعاْ دیگه وقتشه! یه گلدون کوچولوی خوشگل بگیرم براش، بذارم او گوشه. دوتا آباژور نانازی با چندتا قاب عکس کوچیک و بزرگ. یه میز دوطبقه که یه کشو هم داشته باشه. یه کاناپه گنده و راحت که بشه روش همه کار کرد (همه کار!).
یه قالیچه خوش نقش و کلفت که وقتی روش می خوابم پاهامو هوا می کنم و تو هوا تکون می دم و تلویزیون می بینم راحت باشم. لیوانای خودم، فنجونای خودم، کاسه ها و قاشقای خودم. یخچال و شام و ناهار خودم! تختم رو بذارم وسط اتاق که به هیچ دیواری نچسبه و بشه از هر وری سوار و پیاده شد. یه دوچرخه ثابت با دوتا کتابخونه گنده. یه تلسکوپ دم پنجره با یه عالمه جا شمعی های جورواجور.
یه قفسه واسه سی دی های موزیک و دی وی دی های فیلم. یه سبد حصیری گنده واسه مجله هام. هومممممممممم... دیگه وقتشه.
ای ول
با گلدون شیر خوردن در صبح و احیاناْ کشتن البت بغیر از رنها و بچه ها چطوری
این بود قسمت دوم لئون با نام زامیاد
هوممممممم .....
من دوچرخه متحرک رو توصیه می کنم. صد اابته نه توی خونه.
ایده خیلی خوبیه
injoori ke gofty , manam delam mikhad:D Take me to ur home too
پیانو چی؟
ارگ خودمو می برم اما چون قراره خونه ام نقلی باشه پیانو جون جا نمی شه!
سالهاس در این آرزو مستقرقم
khanoom manam hastamet vaghean VAGHTESHE!!!