- وقتی بچه بودیم چی کار می کردیم؟
- من روزی ۵ تومن ازت می گرفتم و کتابهای تن تن ام رو بهت قرض می دادم.
- بعد اینکه ۵ تومنی رو می ذاشتم رو میزت، می شستیم روی مبل و باهم بلندبلند می خوندیم: کاپیتان هادوک: «لعنت به قوزک پای شیطون!»
- وقتی بچه بودیم چی کار می کردیم؟
- من کتاب طالع بینی چینی رو می خوندم برات و می گفتم که ببین اینجا نوشته بز و ببر باهم کنار نمیان. با بغض می گفتم که ببره بزه رو پاره پوره می کنه.
- منم کتابو پرت می کردم اونطرف و می گفتم اینا همه چرته!
- وقتی بچه بودیم چی کار می کردیم؟
- پول توجیبی هامون رو جمع می کردیم و یه نوار کاست خام می خریدیم. بعد می ذاشتیمش توی ضبط و شروع می کردیم صدای خودمون رو ضبط کردن.
- نوار که تموم می شد، می شستیم گوش می دادیم و غش غش به چرت و پرت هامون می خندیدیم. شنیدن صدای خودمون انگار یه اتفاق شگفت انگیز بود.
- وقتی بچه بودیم تو قشنگ ترین موجود دنیا بودی!
- وقتی بچه بودیم تو همه چیزای خوب دنیا بودی!
- بعد چی شد؟... یادت هست؟
- آره. بزرگ شدیم!
دلم میخواست بزرگ نمیشدم و تو همون حال و هوا می موندم
وقتی بچه بودیم چی کارمی کردیم؟
۵ تومن می دادیم به چرخ و فلکی که هر اتاق چرخ و فلکش شبیه یه موشک سه رنگ بود. ما رو می برد اون بالا و ما فکر می کردیم رو قله دنیا نشستیم.
درود
توقیف اجراهای(سه روایت از زندگی)