می خواهم به استاد بگویم طول و عرض جغرافیایی دقیق برجهای اسکان را در بیاورد.باید به ثبت برسانم این نقطه انرژی خاصی دارد که به خصوص در ماه آذر متجلی میشود!
درست پشت همان میز،روی همان صندلی نشستم که دوسال پیش نشسته بودم.در تاریخی مشابه. در حالی که در این هماهنگی تاریخی هیچ نقشی نداشتم.
وقتی با یک آرزو بزرگ میشوی ،برایت کاملاً نامانوس است که برآورده شود. یعنی در ذهنت آنقدر دور از دسترس شده که وقتی به سادگی تحقق می یابد خنده ات میگیرد.شاید هم مثل من حواس پنجگانه ات از کار بیفتند!
مطمئنم حتی 50% عکس العملهایی که از من انتظار میرفت را ابراز نکردم. شاید هنوز شوکه هستم.شاید!
اینبار کس دیگری روبرویم نشسته بود. دلیل آنجا بودنمان هم فرق داشت. او حرف میزد و من به دقت گوش میدادم و با شکلات کنار قهوه بازی میکردم. درست مثل 2 سال پیش!
راستش از وقتی چشمم به شکلات افتاد همه چیز برایم زنده شد.یادم آمد که همین موقعها بود و یادم آمد....یادم آمد...یادم آمد.
می خواهم به استاد بگویم که کلاسش را دودر کردم تنها به این خاطر که کسی را که سالها آرزوی دیدنش را داشتم،ببینم. و از این موضوع هم به هیچ عنوان احساس ندامت و پشیمانی نمیکنم!
کسی آن بالاها مرا دوست دارد.شاید کسی همین پایین هم مرا دوست داشته باشد. فرقی نمی کند، من به آذرماه دو سال پیش همه عمر مدیونم و از آذرماه امسال هم بینهایت شادمان و شکرگزار!
نگفته بودی کلاس رو دودر کردی!!! دختر بد!
خوب میزاشتی واسه فرداش یا پس فرداش. این کلاس ها رو دودر نکن.
شکلات کنار قهوه هم واسه خوردنه نه واسه له کردن. اونم شکلات 50 تومنی ای که اونجا 700 تومن حساب می کنه!
چه جالب! برای من هم اون روز بزرگ خاطره انگیز تو آذر ماهه. مال تو ۲ سال پیش. مال من ۵ سال پیش و آرزوی یه بار دیگه اتفاق افتادنش!
بعضی کارها رو نمیشه گذاشت واسه فردا و پس فردا! شما هم نگران نباش کلاسی که دودر شد نجوم بود نه C# :)
ای بابا! آخه این آذرماه چقدر باید پرنعمت باشه:))))))