روحش شاد!
دست عشق از دامن دل دور باد! میتوان آیا به دل دستور داد؟
میتوان آیا به دریا حکم کرد که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود: ایست! باد را فرمود: باید ایستاد؟
آنکه دستور زبان عشق را بیگزاره در نهاد ما نهاد
خوب میدانست تیغ تیز را در کف مستی نمیبایست داد
قیصر امین پور
پ.ن. درست همان ساعاتی که شعر مرگ را اینجا میگذاشتم او داشت میرفت. این همزمانی مرا بشدت تکان داد با اینکه با شعر او زیاد آشنا نبودم. «دستور زبان عشق» را امروز خریدم. روزی که او رفت میخواهم با دستور زبان جدیدی شروع کنم. دوباره شروع کنم. باز هم... باز هم با عشق! |