بهارانه

«هوا بهاری شده سوار گاری شده        می‌ره میون جاده سرعتشم زیاده»

این شعر اثر کودک درون بود٬ به صورت فی‌البداهه!

سال تحویل شد و من صدای نقاره‌هارو نشنیدم؛ من نقاره می‌خوااااااااااااااااااااااااااااااام.

در روزهای پایانیِ سالی که گذشت فهمیدم ایدهء داستانی رو که می‌خواستم بنویسم ٬یه نویسندهء معروف دزدیده و کتاب رو نوشته. و حالا اگر من مال خودم رو بنویسم هیچکی باور نمی‌کنه که من راست می‌گم!

اتاقم رو هر چی بیشتر می‌تکونم بدتر می‌شه.

دلم امسال شبیه یه اتاق تاریکه با دیوارهای سیاه (اگه رنگ دیگه‌ام داشته باشه٬انقدر تاریکه که بازم سیاه به نطر میاد) که با یه سوزن سوراخش کرده باشن و به اندازهء سر سوزنه داره نور می‌آد توش.

ماهی قرمز تُپُلی دوست دارم.

فیلم The Tiger and The Snow  رو حتماً ببینین. در ستایش امید و عشق!

امسال رو به همین مناسبت سال ستایش امید نام‌گذاری می‌کنیم.