در یک روز تابستانی روشن - چه فرق میکند کدام روز تیرماه - در یک روز تابستانی روشن تو میآیی و من در دستان تو آزاد میشوم! * در یک روز تابستانی روشن در باغچه پروانهای دیدم که نشسته بود روی گلهای ابریشم بالهای طلایش را گسترده بود و خالهای سیاهش مرا نگاه میکرد در یک روز تابستانی روشن نسیم میوزید میان گلهای ابریشم *
کودکیام، دست برد و پروانه را گرفت پروانه نور بالهایش را پاشید در مشت او کودک قفل انگشتان را باز کرد آهسته و پروانه آرام راه رفت روی انگشتان کوچک یکی-یکی و بعد پرکشید روی دیوار کوتاه باغچه از روی گلهای ابریشم. کودک دستانش را گرفت بالا کف دستانش آغشته به طلای بالها
* در یک روز تابستانی روشن میدوم دور باغچه میخندم به پهنای صورت گرما میخورد روی پوستم طلای دستانم میپاشد توی هوا میدانم که تو میآیی در یک روز داغ تیرماه تو میآیی و من در دستان تو آزاد میشوم!
|