بیا


سرانگشتانت می‌سوزند روی گودی کمر

نفس‌هایت روی گردن


پیکرم

زبانه می‌کشد


گلدان چینی لاجوردی

می‌لرزد به خود روی میز


اطلسی‌ها

ما را می‌بینند