همیشه می شود ایستاد؟


این خستگی ها و پریشان حالی ها

بهانه های منند برای فرار

وگرنه

همیشه می توان ایستاد

و صدای خرد شدن روح را شنید

صدای درد درون را

که می خواهد عزتش را حفظ کند


چه کسی می پندارد

که رفتن راه ساده تری است؟

چه کسی مرا ملامت خواهد کرد؟

چه کسی می گوید

که کار درستی نبود؟

وقتی تنها راه برای «نجات»

همان یکی است!