در شکوفه باران


ما

در شکوفه باران


ما در شکوفه باران می میریم عشق من
همراه با سوز سردی
که از زمستان به جا مانده است
همصدا با پرنده ای
که به خانه اش برمی گردد

ما در شکوفه باران عشق می ورزیم
به روزهای روشنی
که هرگز ندیده ایم
به آغوش های سرشار از لذتی
که هرگز نچشیده ایم

ما در شکوفه باران می میریم
همچو سنگی که در این نهر گل آلود
غرق می شود

در شبی که بوی باران
مرغابی ها را از رود می پراند

ما
در شکوفه باران
می میریم
عشق من