یک چیز جدید

دوباره یکی پایش را گذاشت روی گلوی اینترنت. مبارزه و مخالفت و اظهارنظر پیشکش، اینجا حتی تضمینی نیست که صبح که بیدار می شوی بتوانی ایمیل هایت را چک کنی، با خواهرت آن ور دنیا حرف بزنی، اخبار روز را بخوانی یا برای کارت از اینترنت استفاده کنی!

برای داشتن یک زندگی معمولی باید رفت. بعد یکجای دیگر که می روی زندگی معمولی بکنی، ایمیل را همیشه می شود چک کرد و کسی پایش نمی رود روی سیم اینترنت اما هزارتا چیز دیگر معمولی نیست. باید اول خودت را پیدا کنی بعد تطبیق بدهی. تطبیق بدهی یعنی کلی جاها کوتاه بیایی، توقعاتت را کم کنی، دلتنگی ها را تحمل کنی، نشدن ها را به جان بخری. همه و همه برای این که بتوانی یک زندگی ماشینی معمولی یا یک زندگی معمولی ماشینی داشته باشی.

این که می گویند هرجا بروی آسمان همین رنگ است، به همان اندازه که درست است، به همان اندازه هم ایراد دارد.

خلاصه من حالا حالاها درگیری دارم با رفتن (هنوز نرفته) شما جدی نگیرید لطفاْ!