گفتا اگر برآید

تعلیق دلیل دارد. حال، ما دلیلش را نمی دانیم، بحث دیگری است.

حس می کنم کسی باید یک قدمی بردارد که تعلیق بشکند و جریانی آغاز شود و مطمئنم که من لازم نیست این قدم را بردارم. این را به این خاطر می گویم که کلا تمام قدم ها و جهش ها و پرش ها و سکوت هایم را کرده ام. حالا یک تقه می خواهد برای آغاز موسیقی!

یک تقه کافی است برای شکستن تعلیق. بنشینیم عقب و میلک شیک را با نی سربکشیم. انگشتان پا را با ریتم آهنگی درونی تکان تکان بدهیم تا...

کسی تعلیق را بشکند!