برای میم و درخت شاتوت

هنوزم اورا دوست‌تر می‌دارم که به خاطر من٬ فقط به خاطر دل من٬ می‌رفت روی لبه‌ی دیوار تا شاتوت بچیند. اورا دوست‌تر می‌دارم که دوستم داشت و هنوز آنقدر بچه بود که تبدیل به هیولایی نشده باشد. همه به ما حسودیشان می‌شد. چه روزهای خوبی بود وقتی هنوز نفهمیده‌ بودی در دنیای آدم بزرگ‌ها٬ مفهومی به نام عشق٬ آنطور که تو فکر می‌کنی وجود خارجی ندارد. 

آن روزها را دوست‌تر می‌دارم.