- این هفته دارم میرم با مامانش اینا صحبت کنم. با مامان اینای خودمم حرف زدم. - به سلامتی٬ مامانت چی گفت؟ - گفت اگه تو رو میخواستم بگیرم همین فردا با سر میومد. دل مامان منو کی بردی تو؟! - وای چه بامزه! مامانت بهترین مادر شوهر دنیا میشد برای من... - ... و من مزخرفترین شوهر دنیا برای تو. - خدا وکیلی این یه بار حق با توئه! پس تو رو هم زن میدیم و راحت میشیم. - نیت کردی همهی پسرهایی که یه زمانی دوست داشتی یا دوستت داشتنو زن بدی بعد خودت...؟ - نیت نکردم. متاسفانه انگار مجبورم میفهمی؟؟؟ مجبور!!! :)) - خیلی عجیبه... تصور یه همچین روزی همیشه برام غیرممکن بود. - چند ساله دوستیم؟ هشت یا نه؟ - نمیدونم به خدا... یه عمر! باهم بزرگ شدیم انگار... - نه عزیزم اشتباه نکن. جنابعالی هنوزم بزرگ نشدی! :)) منو پیر کردی فقط! - یادت هست چند بار منو شستی و پهن کردی؟ - یادت هست چند بار دوباره اومدی با پر رویی منت کشیدی؟ - یادت هست چند بار نصف شب بهت زنگ زدم و درد و دل کردم؟ - یادت هست چند بار زنگ زدم بهت و برای یکی دیگه گریه کردم؟ - خیلی عجیبه... باور کن! - باور میکنم. - عروسیم میای؟ - نکنه تو هم به این لایحهی «حمایت از خانواده» امید بستی؟ - من غلط بکنم به این چیزا امید ببندم. اما چطور میشه تو نباشی... توی مهمترین شب زندگیم؟ - چطور میشه من نباشم؟ - خیلی عجیبه... باور کن! - باور میکنم... باور میکنم. |