فرو میروم در مبل راحتی
و خیره میشوم به گوجهسبز درشتی
که از ظرف میوه غلتیده روی میز.
-دوستان مینوشند-
و من حواسم میرود به پاهای میزبان
که از زیر دامن چیندارش پیداست.
-دوستان میخندند-
و من نگاهم میفتد
به صورتهای عرق کردهشان
که زیر نور لامپ، برق میزند.
-دوستان میروند-
و من مودبانه میگویم:
میهمانی خوبی بود! |