- صادق هدایت هم ۲۸ بهمن به دنیا اومده ها٬ میدونستی؟
- آره دیگه٬ پس چی؟ فکر کردی اینهمه نبوغِ من از کجا اومده پس؟
- آها....ن یعنی روح صادق در تو حلول کرده؟!
- ممم... البته من یه چیز دیگهام! فقط یه فرقی داریم منو صادق. اون شاهکارش رو قبل مرگش نوشته بود؛ من احتمالاْ قبل اینکه شاهکارمو بنویسم میمیرم.
هیچ قصد مردن ندارم. یعنی به قول مامان « به این راحتی ویزای اون دنیا رو هم به ما نمیدن» مثل بقیه جاها البته! الان دلم یه اتاق بزرگ میخواد که دو تا سینه دیوار تا سقف کتابخونه باشه. یه سینه دیوار کلاْ تا سقف کمد دیواری. و یه سینه دیوار یه پنجرهی گنده که به یه ایوون کوچیک باز بشه. ایوونی که حداقل یه صندلی توش جا بشه و سه-چهار تا گلدون. هشت تا کتاب توپ کادو گرفتم به اضافهی هشت تا فیلم توپ. یه لپتاپ به اضافهی یک عطر خوب. یه هارد ۳۲۰ گیگ هم خودم واسه خودم کادو گرفتم.
این هفته رو به عنوان هفتهی زامیادیه اعلام میکنیم چون هنوز دو-سه نفر موندن که تا آخر هفته کادوهاشون رو باید بدن! ( به کلمهی باید دقت کنین!)
یه نامه نوشته بودم برای ص.هدایت که بگذارم اینجا. اما دیدم نمیشه. خیلی طولانی و خیلی خودمونی بود. از طرفدارای پروپاقرصش نبودم هیچوقت اما همیشه برام پر از سوال و کنجکاویه. شاید فقط چون یه روز به دنیا اومدیم. یا شاید به خاطر خواب عجیبی که راجع بهش دیدم. شایدم چون زیاد به مرگ نزدیک بود همیشه.
۲۹ سالم تموم شد. فکر میکنی چقدر دیگه طاقت بیارم؟ |