قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

شبهایی با مدوکس !

 

من نمی خواهم مرموز باشم.تمام تلاشم را می کنم که ساده شوم.آنقدر ساده که تو باور نمیکنی و میپنداری معمایی در من نهفته است. وگاهی آنقدر می ترسی که از من دور میشوی!

 

دلم برایت تنگ شده مدوکس!

هنوز هم دلم می خواهد در یک روز برفی کنار یک تخته سنگ ( که نه خیلی بزرگ باشد نه خیلی کوچک) بمیرم.

.

.

.

دل که یخ می زند باید زود آفتابیش کنی!