قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

نه، من به مردن فکر نمی کنم

برایم چه می نویسی؟

چند بسته قرص نارنجی یا سبز؟

یا شاید توصیه می کنی به خوردن چند جرعه و افتادن روی تخت با پاهای باز به شکل عقربه ها وقتی ساعت یازده است یا یک؟

پیشنهاد می دهی دفترچه خاطرات بنویسم؟ یا کمی به روزتر، وبلاگ نویسی کنم؟

می گویی آرام بگیر روی صندلی، تکیه بده عقب و یک نفس عمیق بکش. آنهم در اتاقی که حتی یک پنجره هم ندارد!

انقدر دست دست نکن، انقدر ساعت دیواری زشت ات را چک نکن. من حرف هایم را زده ام.

برایم یک تیر خلاص تجویز کن!

زودتر

.

.

.

نظرات 1 + ارسال نظر
Ali یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 01:51 ق.ظ

عقربه های ساعت .... و برایم یک تیر خلاص تجویز کن...اولی هوشمندانه ...دومی کوبنده...و باهم ...زیبا و وصف الحال

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد