قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

قدم زدن روی برگ های زرد

بله دیگه، ما این آخر هفته در فراق کیف و پول و چتر و کیف آرایش و اینا... نشسته بودیم توی اتاقمون و سماق می مکیدیم! البته دروغگو خره، سماق نداشتیم که! همینطوری نشسته بودیم غصه می خوردیم. بعدش یهو چشممون افتاد به دوربینمون که روی طاقچه بود (منظور لب پنجره است).

اونوقت تصمیم گرفتیم بریم پارک پشت خونه مون رو کشف کنیم و عکاسی کنیم تا حالمون بهتر بشه.

هوای خوبی بود بعد از یه رگبار کوتاه، و پاییز قشنگی اومده بود توی پارک و من هم مثل خسرو توی خانه ی سبز انقدر راه رفتم تا بالاخره آروم شدم.

اینم چندتا عکس از آخر هفته ی پاییزی ما. همینجور برین عقب عکس ها رو. البته ۴ تا بیشتر نیستا زیاد برین عقب می افتین تو عکس قدیمی ها. افتادین هم افتادین البته! دو نقطه دی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد