ریک می گه وقتی آدم دور از خونه اش مریض می شه، مریضی اش سخت تر به نظر می آد. چون از همه ی اونایی که می شناسه دوره، از خانواده اش دوره و احساس تنهایی می کنه. من البته اونقدرام تنها نبودم و خودمو کم واسه دوستم لوس نکردم ولی صادقانه بگم که به یاد ندارم همچین آنفولانزای شدیدی تا به حال گرفته باشم!
زنده ام در هوای مزخرف لندن. سرفه می نمایم و از بس که به زور خوابیدم چشم درد گرفتم. باشد که فردا روز دیگری باشد!
اینجا فعلا یه چیز جواب می ده: خزیدن زیر پتو!
به جای اینکه چندین وبلاگ بخوانید وبلاگ زامیاد را چندین بار بخوانید:)
بهای هر لحظه وجد را
باید با رنج درون پرداخت
به نسبتی سخت و لرزآور
به میزان آن وجد
«امیلی دیکنسون»
( جالب بود)
انشاله خوب بشی طرف ما هم بیایی