قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

چگونه به زندگی دهن کجی کنیم؟

خیلی وقته همه چی روزمره شده و حرف های هوشمندانه و لحظه های ناب پشت چیزی نامعلوم گم شده.

زندگی جریان داره و لحظه های خوب و بد، شاد و غمگین همه سرجای خودشون هستن تا تعادل زندگی رو حفظ کنن.

اما شیب زندگی کم شده و مسیر همینطوری داره به سمت یکنواختی می ره. اینجاس که صاحابش باید یه فکری بکنه برای تولید موج و تکون و لرزش! البته تا حدی که دیگه سونامی نشه!

باز باید به یه کار پردرآمد و معتبر پشت پا زد و از یه مامن آرامش و سکون دل کند تا بشه به دنبال یه جزیره ناشناخته رفت. البته کسی آدمو مجبور نکرده؛ هیچکس به جز اونی که توی دل آدم یهو شروع می کنه داد و فریاد و بهونه گرفتن و دپرس شدن!

اگه از یه چیزی نگذری، به چیز دیگه ای نمی رسی و هیچوقت نمی فهمی که می تونسته بهتر باشه یا بدتر. من تاحالا دو دستی خیلی چیزا رو ول کردم و نتیجه بدی هم ندیدم ازش. وقتی با تمام وجود طلب کردم و قیمتش رو هم پرداختم، گرفتم.

البته نباید خیلی سخت و جدی گرفت. هیچی رو نباید اونقدر جدی گرفت و مهمتر از همه این که همیشه یه نقشه دوم هم داشته باشه آدم خوبه. یعنی همه آینده رو بند یه اتفاق کردن کار احمقانه ایه. باید همیشه حاضر باشیم که بگیم گور باباش، این نشد یه کار دیگه می کنیم. زندگی در کل احمقانه و پوچ به نظر میاد. اما این همه ی اون چیزیه که داریم و باید پرش کرد. از نقشه و رویا و فکر و عمل و هیجان باید پرش کرد.

بعد یه کم بهش مهلت داد که ببینی چی جوابتو می ده. اما یادت باشه هیچوقت زیاد منتظرش نشینی، چون خیلی زود تموم میشه... همه چی خیلی زود تموم میشه!

نظرات 1 + ارسال نظر
دنیای متفاوت شنبه 3 بهمن 1388 ساعت 08:49 ب.ظ http://www.elhamkh2001.persianblog.ir

برو دارمت زامیاد جون:) باهات موافقم شدیدا. موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد