و دلم
زیر این مهتاب
اشکبار است
و چشمانم
زیر این مهتاب
همچون پاره ای آتش
می سوزند
زیر این مهتاب
تنهایم
و هیچکس نیست
هیچکس
که آرامم کند
که گوش دهد
هیچکس نبوده تاکنون
که دلم رو به او باز شود
که آغوشش
«اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن »
باشد
و دلم
زیر این مهتاب
پاره پاره می شود
و چشمانم
زیر این مهتاب
خونبار است
صبرم از هم می درد
طاقتم طاق می شود
چرا پس
زیر این مهتاب
هیچگاه
معجزه ای نمی شود؟
سلام
برای تهیه جدیدترین مجموعه های آموزشی شامل برنامه نویسی گرافیک دوبعدی و سه بعدی به سایت ما سر بزنید
با کمترین قیمت و بهترین کیفیت
www.learnguide.net
منتظر شما هستیم
نبینم غصه بخوری زامیادی جون