قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

سیاره کوچک تو

خیلی فکر کردم به اینکه اگه یه دفه دیگه به دنیا بیام می خوام چکاره بشم؟ اما همیشه حتی توی همین زندگی الانم هم نمی دونستم می خوام چکاره بشم! می دونستم دلم می خواد چه کارایی بکنم اما به عنوان یه شغل و حرفه ثابت ... فکر کنم اصل مسئله سر همین «ثابت» بودنشه. آخه کاری که ثابت باشه به درد من نمی خوره! آخه من اصلا نمی تونم یه کار ثابت رو هر روز از ساعت ۸ صبح تا ۵ عصر انجام بدم. (حالا با خطای مثبت و منفی ۱ ساعت) 

اما دیروز یهو به ذهنم خطور کرد که اگر دفه دیگه ای بود می خوام چکاره بشم! می خوام فیلم مستند بسازم. فیلمهای مستند کوتاه و بلند. در کنارش هم بدم نمیاد جای عروسکها توی برنامه کودک حرف بزنم! 

حالا چرا مثلاْ الان سعی نمی کنم این کارها رو انجام بدم؟ چون به نظرم بیش از حد این ور و اون ور پریدم. اما دلیل اصلیش این نیست. من هیچوقت نمی تونم یه کار رو انتخاب کنم. مثل اینکه هیچوقت نمی تونم یه فیلم مورد علاقه ام رو انتخاب کنم یا یه موزیک مورد علاقه یا حتی یه غذای مورد علاقه. چطوری آدم می تونه اونهمه تمایلات رو توی «یه دونه» جمع کنه؟  

من بعد سی سال بالاخره از کاری که می کنم راضی هستم. کلمه راضی برای من خیلی بیشتر از اونکه باید ارزش داره. به معنای واقعی ازش استفاده می کنم نه یه جور از سر وا کردن. هرچند این راضی به این معنی نیست که بیشتر و بهتر نمی خوام! اما کاری رو پیدا کردم که دوست دارم و راه سختی رو رفتم برای پیدا کردنش. اما راضی شدن و راضی موندن کار سختیه. نمی دونم تا کی طول می کشه اما آدم همش باید بچرخه. نه؟ اما من همیشه باید بتونم بچرخم و بپرم. من باید روی یه منحنی غیرمنظم زندگی کنم. یه منحنی بدون معادله که ندونی کی و کجا میرسه به نقطه عطف و کی میشکنه.  

ستاره ها رو امشب دیدی؟ بارون اومده و امشب ستاره ها معلومن. به نظرم یه خبرایی هست. به نظرم دوباره دارن خودشونو برات لوس می کنن. بارون اومده به خاطر تو٬ و من ستاره ها رو نگاه می کنم.

نظرات 2 + ارسال نظر
نازنین دوشنبه 14 بهمن 1387 ساعت 04:30 ب.ظ http://nazaninslife.persianblog.ir/

می دونی منم اینجوریم کاری که ناچار باشم ار بامداد تا شامگاه انجام بدم حالم و بهم می زنه که هیچ اصلن نمی تونم انجام بدم بنابر این .....خبر نگاری می کنم ....

نغمه سه‌شنبه 15 بهمن 1387 ساعت 10:48 ب.ظ

دوست داشتم با دوربین حرفه ای عکاس میشدم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد