قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

در آن روز که پاییز تمام می شود

من هر روز اینجا خوابیده‌ام. هر روز سال را اینجا خوابیده‌ام. 

و تو با آن چکمه‌های میخدار لگدم می زنی،  

من که نمناک، و پوشیده از برگهای سرد و زرد اینجا خفته ام. 

و تو با چکمه های میخدار... 

نرم شده ام بس که پا زده ای. یک روز میخهایت در بطنم گیر میفتند. 

یک روز دیگر لگدپرانی هایت تمام می شود 

یک روز 

در قلب من 

سبز می شوی.

نظرات 2 + ارسال نظر
دنیای متفاوت دوشنبه 11 آذر 1387 ساعت 08:49 ب.ظ http://elhamkh2001.persianblog.ir

خیلی دوستش داشتم. پر از نکته بینی بود.الحق که خیلی تیزی دختر

زئوس جمعه 15 آذر 1387 ساعت 10:11 ب.ظ http://www.khodaye-zamin.blogfa.com/

آری بهار می رسد از راه
اما در زمانی که
من و تو
پاییز کرده ایم.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد