آخه آدم به دانشگاهی که امتحان پایان ترمش رو ۸ شب میگیره ولی جشن فارغ التحصیلی اش رو ۸ صبح٬ چی بگه؟؟؟
امروز ۵:۳۰ صبح پا شدیم که بریم جشن دمی. روح و روانمون شاد شد واقعاْ!
۴ سال پیش بود که تنهاش گذاشتم اینجا و رفتم. امروز حس جالبی داشتم. حس مادرانه به جای خواهرانه!
واقعا حس ارغ ام ام یو یی ندارم :)) خاک تو چشمشون:))