قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

روزنگار

امروز یه فیلم دیدم به نام «یک زن خوب». توش یه جمله داشت که خیلی به دلم نشست:

"هر قدیسی گذشته‌ای دارد و هر گناهکاری، آینده‌ای!"

*

دلم غُرغُر می‌خواهد. از آن مدل‌های غیرقابل تحمل!

دلم یک دوست می‌خواهد. یک عالمه دوست خوب دارم، نه اینکه تنها باشم.‌ (هرچند همه ما به هرحال تنهاییم) اما دلم یک دوست در دسترس می‌خواهد. با هم برویم پیاده‌روی، بستنی بخوریم، بخندیم. با هم شعر بخوانیم مثلاً، تئاتر برویم، فیلم ببینیم. با هم بحث نکنیم... حرف بزنیم خیلی زیاد حرف بزنیم. انقدر راحت و صمیمی که من همه‌ی محتویات مغز بیمارم را برایش تعریف کنم. یک دوست که من سرم را بگذارم روی پاهایش و او موهایم را بکشد! (بابا رومانتیک!)

*

این چند روز فقط به یک چیز فکر می‌کنم. اینکه بغلش می‌کنم. بغلش می‌کنم.

*

نمی‌فهمم. او هم لابد مرا نمی‌فهمد. از این بازی منزجرم و دیگر عقلم به جایی قد نمی‌دهد. پس دیگر سکوت می‌کنم در برابرش. چون نمی‌فهمم چرا؟

نظرات 5 + ارسال نظر
دمیان پنج‌شنبه 10 مرداد 1387 ساعت 08:22 ق.ظ http://www.rosshalde.persianblog.ir

آقا بغل هااا کمد نه!! :)))):*

RahiL پنج‌شنبه 10 مرداد 1387 ساعت 10:57 ق.ظ http://azoonbala

قرار بود بیای اینجا! نیومدییییییی که!

دخترباز جمعه 11 مرداد 1387 ساعت 12:02 ق.ظ http://doxtarbaz.blogfa.com

جمله ی باحالی بود

نازی شنبه 12 مرداد 1387 ساعت 07:32 ق.ظ

:|

نازی شنبه 12 مرداد 1387 ساعت 07:33 ق.ظ

سفرخوش:*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد