قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

ذهن غایب

فرو می‌روم در مبل راحتی

و خیره می‌شوم به گوجه‌سبز درشتی

که از ظرف میوه غلتیده روی میز.

 

-دوستان می‌نوشند-

 

و من حواسم می‌رود به پاهای میزبان

که از زیر دامن چیندارش پیداست.

 

-دوستان می‌خندند-

 

و من نگاهم میفتد

به صورت‌های عرق کرده‌شان

که زیر نور لامپ، برق می‌زند.

 

-دوستان می‌روند-

 

و من مودبانه می‌گویم:

میهمانی خوبی بود!

نظرات 2 + ارسال نظر
نازی دوشنبه 13 خرداد 1387 ساعت 12:36 ب.ظ

لعنت به ان ناشری که این شعرها رو چاپ نکنه!

زامیاد دوشنبه 13 خرداد 1387 ساعت 01:53 ب.ظ

واقعاْ لعنت! :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد