این را امروز دیدم و خوشم آمد:
Fairy tales do not tell children the dragons exist. Children already know that dragons exist. Fairy tales tell children the dragons can be killed
Gilbert Chesterton 1874-1936
*
چند روز است یک کتاب جدید میخوانم به نام : دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد.
نوشتهی آنا گاوالدا نویسندهی فرانسوی، نشر قطره. مجموعه داستان کوتاه است که بسیار از خواندنش لذت میبرم. تاثیرگذار هستند و کمی تا قسمتی غمانگیز. تا اینجا که همهی داستانها راوی داشته. بعضیها راوی مرد و بعضی زن. به نظرم آنهایی که از طرف زن تعریف میشوند قویترند. به واقعیتها میپردازد و به عشق. آنهم با یک زبان و لحن گاه طنزگونه و روان. خوشم میآید. هر داستان را که تمام میکنم دلم میخواهد حداقل یک روز مزهمزه اش کنم و توی حال و هوایش باشم تا بعد بروم سراغ داستان بعدی.
*
دلم گرفت. درست مثل یک کسوف کامل!
salam
omidvaram ke movafagh va moayad bashi.
mikhastam az shoma davat konam ta be weblog ma biaed va nazare khodeton ro bayan konid
ba tashakor.
ya hagh
هووووم مدت هاست داستان کوتاهی که به دلمان بشیند نخواندم! شاید این که معرفی کردی افاقه کند...
وای چقدر دوست داشتم فیری تیلتو ...
لی لی
چطوری رفیق؟ ؛)