امروز به خودی خود از آن روزهای دلپذیر بود. آفتابی و سرد! من اینجور روزها را دوست دارم. روزهای پاییزی یا زمستانی که کپههای ابر را مثل پشمک این ور و آن ورِ آسمان میتوان دید اما هوا آفتابی است و سوز سردی هم به صورتت میخورد.
به مناسبت زنده بودن و دیدن دوبارهی یک همچین روزی و داشتن همچین حسی یک جفت جوراب پشمی قرمز برای خودم خریدم و یک دسته نرگس. اولین نرگس امسال. خرید درمانی. گاهی وقتی مضطربم یا افسرده یا حتی کمی سردرد دارم برای خودم چیزهای کوچکی میخرم که دلم را خوش کند. بعضی وقتها موثر است. دلم میخواست دوتا دَمبِل یک کیلویی هم برای ورزشم بخرم اما پول توی کیفم نبود. امروز بر خلاف روزهای دیگر کیفم را چک نکرده بودم.
چند روزی است که از ویرجینیا وولف کتاب میخوانم و عجیب اینست که ظرافت او و جزئیاتی را که مینویسد دوست دارم. آخر من حوصلهی جزئیات را ندارم. کتابهایی که میخواهند دقیقاْ همه چیز را تشریح کنند و اجازه خلاقیت و تصویرسازی را از آدم میگیرند٬ دوست ندارم. خستهام میکنند. اما ویرجینیا این جزئیات را از روح و ذهن و احساسش میکشد بیرون و من در جریان افکار او به سبکی شناور میشوم. این اولین کتابی است که از او میخوانم اما همیشه نسبت به او احساس نزدیکی داشتم. انگار دورادور میشناختمش و دوستش داشتم. انگار.
از این ایمیلها که به زور میخواهند به خوردتان دهد که فردا روز دیگری است و همیشه امید هست و غمها پایان میپذیرند را دیدهاید لابد؟ نه چنین نیست. هرچه هست باید از همین امروز بیرون کشید و باید با تمامش - خوب و بد- کنار آمد. ما را بد بار آورده اند. به جای داستانهای شاه پریان باید شرِک را سی سال پیش میساختند تا حساب کار دستمان بیاید.
تمام دوستانم افسرده اند. من از این موضوع رنج میبرم. خیلی. خیلی. خیلی.
و من هم. خیلی خیلی خیلی....
واقعا چرا اینجوریه؟ دوست های من هم همگی به نوعی با این افسردگی درگیرن. این معضل وحشتناکهههههههههههه
سلام
تو این زمونه که کسی یاد کسی نمیکنه باید خودمون یادی از خودمون بکنیم! به نوعی گور بابای بابای پر... :))) یادته که !:))
به دمیان: آره بابا یادمه آلزایمر که نگرفتم جوجه:)))
پس جواب من چی شد ؟
به پریسا: من مجموعاْ چندتا کار رو باهم انجام میدم که اگر بخوام خیلی خودبزرگبینی کنم میگم «کارهای فرهنگی» در زمینهی ادبیات. اگر میخوای کاری انجام بدی که مورد علاقهات باشه پس حتماْ خودت میدونی چه کاری رو باید بری دنبالش!
من که سر در نیاوردم !
نه... من نمی دونم چه کاری می تونم انجام بدم که منو خوشحال کنه...
مدتهاست که هیچ چیزی نمی تونه منو راضی کنه...
به هر حال ممنون
If a pretty poster and a cute saying are all it takes to motivate you, You probably have a very easy job. The king robots will be doing soon!!! :D