قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

قدم زدن روی آب

هیچ چیز بی دلیل اتفاق نمی افتد.

من و نمایشگاه

- تو هم بچه داری؟

- چطور؟

- آخه می‌بینم تو هم با یه ولع خاصی کتابای کودک رو نگاه می‌کنی.

- آهان! نه... اون کتابارو واسه خودم نگاه می‌کنم!

- خیلی باحالی.

------------------------------------------------------------------------

نمایشگاه کتاب امسال فقط یه چیزیش خوب بود. اینکه یه دوست جدید پیدا کردم همسنای خودم که تمام کتاب‌هایی رو که در زمینهء ادبیات چاپ می‌شه می‌خونه. تمام کتاب‌ها می فهمی؟؟؟ اونم به صورت هفتگی. یعنی هر هفته کتاب‌های چاپ شده رو چک می‌کنه و می‌خره. کتاب‌ها رو داغِ داغ می‌خونه می‌فهمی؟؟؟ مثل دائرة المعارف می‌مونه لامصب!

تازه یه کتاب هم برام خرید و بهم هدیه داد. یوهو!

نظرات 4 + ارسال نظر
رضا شنبه 15 اردیبهشت 1386 ساعت 04:43 ق.ظ http://ghalamokaghaz.blogspot.com/

اینقدر دلم میخواست منم میتونستم برم نمایشگاه کتاب و یا حتی فروشگاه شهر کتاب و یا حتی کتابفروشیهای خیابون انقلاب. شاید 10 سالی باشه که نمایشگاه کتاب نرفتم. یادش بخیر اون موقع ها تو محل دایمی نمایشگاهها بود ولی میگین الان تو مصلا برگذار میشه. خوش به حالت .

بامداد پنج‌شنبه 20 اردیبهشت 1386 ساعت 05:33 ب.ظ http://www.mvakili.blogfa.com

ای بابا :

۱- خوش بحالت رفتی نمایشگاه ! منکه اینقدر کار دارم که امسال هم نمیرسم !

۲- بازهم آپ کردی و خبر نکردی!

زامیاد پنج‌شنبه 20 اردیبهشت 1386 ساعت 06:13 ب.ظ

به بامداد عزیز: ۱و۲- مرا از خبر کردن در زمان «آپ» معذور بفرمایید. چون منم انقدر کار دارم که نمی‌رسم.

زامیاد شنبه 22 اردیبهشت 1386 ساعت 10:43 ق.ظ http://www.zamyad28.blogfa.com

سلام همنام
ما را هم لینک کن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد